لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم میخواهی به خانه برگردی یا نه؟
لازم است گاهی ازمذهب و دينت بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه می بینی ، ترس یا حقیقت؟
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چهقدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است؟
لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، يا غذا بدهی و ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت مانده یا نه؟!
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، وايبر و فيسبوك ، ويچت و لاينت را بیخیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید، یا
گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگــــــی فقط همیـــــــــن گوشي و لپ تاپت است یا نه؟!
لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج، تا ببيني در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟!
لازم است گاهی مولانا باشی، بودا باشی، انسان باشی ببینی میشود یا نه؟!
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری....
و از خود بپرسی که آيا سالهاي عمرم سپری شد تا اين كسي بشوم که اکنون هستم ؟
آيا همين منِ امروزيم را می خواستم؟
(منبع:erajabi.blogfa.com)